آیات الاحكام در آثار شهید مصطفى خمینى (2)
نتیجه مى گیرد:
(الذین یقیمون الصلوة فهو یفید الاتیان بها صحیحاً خالیاَ عن الاعوجاج والانحراف.)53
از این سخن (كسانى كه نماز را به پا مى دارند) انجام درست و به دور از كژى استفاده مى شود. آن گاه اشكالى را مطرح مى كند:
قرآن مى فرماید: (اقم الصلوة لدلوك الشمس)54 و این نشان مى دهد آیه درصدد بیان واجب بودن نماز است نه واجب بودن اقامه و انجام صحیح آن. بنابراین معناى لغوى اقامه با آنچه در قرآن مطرح شده هماهنگ نیست و باید كاربردهاى قرآن را مجازى دانست.
ایشان از این اشكال پاسخ مى دهد كه شاید (اقم الصلوة) و دیگر برگرفته هاى آن كنایه از انجام صحیح نماز باشد پس از آن كه اصل آن از پیش واجب شده باشد55 و آیات; بر درستى انجام آن تأكید دارند.
این نكته و دیگر نگته هایى كه در بررسى ریشه و معناى واژگان آورده درخور درنگ است و نشانگر ژرفاى اندیشه و توان علمى ایشان در بررسى لغوى و تفسیرى آیات.
جایز بودن سجده بر سنگهاى معدنى
فقیهان درباره چیزهایى كه سجده بر آنها جایز است از دیرباز گفت وگو داشته اند. از جمله آنها سنگهاى معدنى است كه آیا مى شود بر آنها سجده كرد یا خیر؟در این باب دو دیدگاه وجود دارد:
1 . بنابر دیدگاه مشهور فقیهان سجده بر سنگهاى معدنى جایز نیست; زیرا معدن زمین نیست كه به فرموده رسول خدا(ص) زمین سجده گاه است و پاك كننده: (جعلت لى الارض مسجداً و طهوراً.) بنابراین بر سنگهاى معدنى سجده جایز نیست. در ریاض المسائل و جواهر الكلام بر این مطلب ادعاى اجماع شده است.
2 . گروهى گفته اند: زمین بر سنگهاى معدنى صدق مى كند و به كاربردن (احجار كریمه) گواه آن است.
شهید مصطفى خمینى پس از نقل این دو دیدگاه با توجه به آیه شریفه (فاتقوا النار التى وقودها الناس والحجارة اعدّت للكافرین)57 به تواناسازى دیدگاه دوم مى پردازد و مى نویسد:
(ویؤید الاخیر اطلاق الحجارة فى هذه الآیه على الحجر الخاص القیمى و هو حجر الكبریت كما عن ابن مسعود و ابن عباس و یشهد قوله تعالى (وقودها) فانه یناسب ذلك.)58
دیدگاه دوم و اخیر را تأیید مى كند اطلاق سنگ در آیه بر سنگ ویژه گرانبها كه سنگ كبریت باشد.همان گونه كه از ابن مسعود و ابن عباس روایت شده و شاهد آن كلمه (وقودها)ست كه سازوارى با سنگ كبریت دارد.
شهید مصطفى خمینى برابر روشى كه دارد مسائل را با دقت مى شكافد. وى پس از اشاره به فراگیرى كاربرد كه هم حقیقت و هم مجاز را در بر مى گیرد و این كه (احجار كریمه) به گونه مجاز به كار رفته و تردید در نظر ابن عباس كه سنگ شاید تعبیرى كنایى باشد بر این نكته تأكید مى ورزد كه صورت ظاهرى سنگ كبریت مانند سنگ معمولى است یعنى هنوز زمین بر آن اطلاق مى شود. دقت و درنگ ایشان نشان مى دهد كه مى توان آیات الاحكام را گستراند و بسیارى از احكام شرعى را با دقت در قرآن بیرون آورد.
روزه
شهید مصطفى خمینى درباره روزه دو نوشته دارد:1 . حاشیه بر كتاب روزه تحریر الوسیله امام خمینى.
2 . كتاب الصوم.
كتاب اخیر بحثهاى خارج فقه و دست نوشته هاى ایشان است كه براى نخستین بار دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم به چاپ و نشر آن اهمیت گماشته است.
شهید در این اثر به تناسب بحث به آیه هایى از قرآن استناد مى جوید:
معناى روزه: روزه در لغت خود نگهدارى از چیزهاست یا گونه اى خود نگهدارى را گویند. وى بر این مطلب دیدگاههاى اهل لغت را گواه مى آورد. آن گاه در این معنى تردید مى كند; زیرا خود نگهدارى در جاهایى با روزه هماهنگ و همسو نیست مانند (فأمساك بمعروف) كه نگهداشتن را مى رساند و همچنین (آیه هاى 19 ملك 65 حج 231 و 187 بقره.
از این اشكال بدین گونه پاسخ مى دهد: امساك متعدى بدون حرف كه در آیات بالا آمده به معناى حبس; اما آن جا كه با (عن) متعدى شده منظور روزه است این مطلب در اقرب الموارد آمده است.
پس از بیان معناى لغوى به تعریفهاى اصطلاحى روزه پرداخته و بر آنها اشكال مى گیرد.59
روزه در امتهاى پیشین: در بیان تاریخ و پیشینه روزه با استفاده از آیات قرآن به بحث مى پردازد از جمله خداوند از زبان حضرت مریم مى فرماید:
(انّى نذرت للرحمن صوماً فلن اكلّم الیوم انسیاً.)60
من نذر كردم كه براى خداوند رحمن روزه بگیرم پس هرگز امروز با انسانى گفت و گو نخواهم كرد.
وى ازاین ایه استفاده مى كند كه روزه در روزگاران پیشین بوده و این كه سكوت جزء روزه بوده یا خیر روشن نیست و با توجه به آیه صوم: (كتب علیكم الصیام كما كتب على الذین من قبلكم)61 نتیجه مى گیرد كه روزه در اسلام با روزه مشروع در امتهاى پیشین هماهنگى دارد و این دو آیه پیشینه روزه را به زمان حضرت مریم مى برد و با توجه به آیه اخیر و روایتى كه درباره حضرت آدم وارد شده و روایتى كه از على(علیه السّلام) نقل مى كند به این نتیجه مى رسد كه آدم نخستین روزه گیرنده است.62
باطل كننده هاى روزه: در كتایهاى فقهى و رساله هاى عملى باطل كننده هاى روزه نُه چیز یاد شده است; اما تمام از آیات قرآن استفاده نمى شود بلكه بیان مى كند آنچه در امتهاى گذشته بوده و اسلام آن را پذیرفته سه چیز است: خوردن آشامیدن و آمیزش جنسى و دیگر باطل كننده ها را اسلام افزوده است.
درباره خوردن و آشامیدن خداوند مى فرماید:
(كلوا واشربوا حتى یتبیّن لكم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر ثمّ اتمّوا الصیام الى اللیل.)63
بخورید و بیاشامید تا هنگامى كه رشته سپیده پگاه از رشته سیاه باز نموده شود پس روزه را تا به شب به پایان برید.
از آیه استفاده مى شود كه نخوردن و نیاشامیدن از امور اولیه است كه در روزه واجب است. آن گونه كه از اقرب الموارد64 به دست مى آید روزگار پیشین درروزه خوردن و آشامیدن را از نیمه شب تا نیمه روزترك مى كردند سپسها خداوند آن را از فجر (اذان صبح) تا شب قرارداد. بنابراین ساعتهایى از آغاز آن برداشته شده و ساعتهایى به پایان آن افزوده گردیده است.
از تذكره علامه این مطلب به دست مى آید كه در آغاز اسلام تنها از خوردن و آشامیدن خوددارى مى كرده اند و آغاز خوددارى پس از نماز عشا و یا هنگام خواب تا هنگام عشاء و خواب بوده است.65
این تغییر زمان روزه درهنگام جنگ خندق رخ داد.56
از چیزهایى كه پیش از اسلام در هنگام روزه ترك مى شده آمیزش جنسى بوده است و در آغاز مسلمانان نیز برابر آن عمل مى كردند تا آیه نازل شد:
(احلّ لكم لیلة الصیام الرفث الى نسائكم.)67
بر شما آمیزش با همسرانتان در شب روزه حلال شده است.
آیه نشان دهنده بازدارندگى پیشین است; زیرا تا حرام بودن در كارنباشد حلال شدن صادق نخواهد بود.68 این سه باطل كننده از آیات قرآن به روشنى استفاده مى شود.
اقسام روزه: درجهت چهارم (كتاب الصوم) به واجب بودن روزه رمضان برابر كتاب69 و سیره است آن گاه نه دیگر روزه هاى واجب اشاره مى كند كه عبارتند از :
1. روزه قضا;
2. روزه كفاره;
3. روزه بدل هَدْى;
4. روزه نذر و قسم;
5. روزه اجاره;
6. روزه روز سوم اعتكاف;
7. روزه پدر بر پسر بزرگ تر.70
ازاین هفت قسم چهار قسم آن در قرآن یاد شده كه به آنها اشاره مى شود:
1 . روزه قضاء:
درروزه قضاء بحث مى شود كه واجب عنوان روزه است یا عنوان قضا؟ شاید در روزه بر خلاف نماز بتوان پذیرفت كه واجب عنوان روزه است; زیرا خداوند مى فرماید:(فمن شهد منكم الشهر فلیصمه ومن كان مریضاً او على سفر فعدة من ایام اخر.)71
هر كس در ماه رمضان [سالم و حاضر] بود روزه بگیرد و كسى كه مریض و یا در سفر بوده روزهاى دیگرى را روزه بگیرد.
مى فرماید: (روزهاى دیگرى را روزه بگیرد) و نمى فرماید:(در روزهاى دیگر قضاى آن را به جاى مى آورد.)
بنابراین نفس روزه واجب خواهد بود; اما این بیان درباره قضاى روزه اى كه از روى عمد و یا نادانى ترك شده باشد درست به نطر نمى رسد; یعنى در این موارد باید عنوان (قضا) را در نظر بگیرد.72
2 . روزه به جاى قربانى:
آنچه در روزه به جاى قربانى و هدى واجب شده عنوان روزه است73; زیرا خداوند مى فرماید:(فمن لم یجد فصیام ثلثة ایام فى الحج وسبعة اذا رجعتم تلك عشرة كاملة.)74
پس كسى كه قربانى نداشت سه روز در روزهاى حج روزه بگیرد و هفت روز زمانى كه بازگشت. این ده روز كامل است.
3 . روزه كفاره:
بحث ایشان در روزه كفاره به گونه فشرده درباره نیت آن است75. گروهى در نیت عنوان روزه را واجب دانسته اند و گروهى عنوان كفاره را در نتیجه واجب بودن روزه عقلى خواهد بود.قرآن از چهارگونه روزه كفاره نام مى برد:
1. كفاره قتل اشتباهى دو ماه پى در پى روزه است براى كسى كه توان پرداخت دیه را نداشته باشد: (فمن لم یجد فصیام شهرین متتابعین.)76
2 . كفاره تخلف از سوگند سه روز روزه است: (فمن لم یجد فصیام ثلثة ایام.)77
3 . كفاره صید در روزهاى حج سازوار با صیدى كه حج گزار انجام داده خوراندن یا روزه است: (او عدل ذلك صیاماً.)78
4 . كفاره ظهار. اگر مرد بعد از سوگند خود به همسرش مراجعه بكند باید غذا بدهد و در صورت نداشتن توان مالى دو ماه پى درپى روزه بگیرد: (فمن لم یجد فصیام شهرین متتابعین.)79
شاید علت تعیین روزه براى كفاره این باشد كه این عمل عبادى نقش مهمى در سازندگى و مبارزه با نفس دارد و زمینه سركش و پیروى از نفس را از بین مى برد.
حجاب در قرآن
شهید آقا مصطفى درحاشیه نكاح تحریرالوسیله در سه موضوع درنگ كرده است: نگاه اندازه پوشیدگى زن از مرد بیگانه و آمیزش غیرمتعارف با همسر كه به بحث در دو موضوع نخست مى پردازیم.درباره نگاه مرد به زن سه دیدگاه وجود دارد:
1 . نگاه به صورت زن به هیچ روى وجایز نیست به قصد لذت بردن و بدون آن.
2. جایز است چه با لذت و چه بدون لذت.
3 . نگاه نخست جایز و تكرار آن نارواست.80
ایشان در برابر این كه نگاه به قصد لذت به هیچ روى جایز نباشد قول
دیگرى را یاد مى كند كه نگاه نخست جایز است و این نكته را در جمع بین اخبارى كه مى گویند: نگاه نخست به سود تو و دوم به زیان توست و روایاتى كه مى گویند: نگاه به نامحرم تیرى از تیرهاى شیطان است بیان مى كند و اظهار مى دارد: قدر متیقن حرام بودن نگاه شهوت آمیز است.81
ایشان بر این باور است: نگاه مرد به زن بدون قصد لذت اشكال ندارد; زیرا زنان بخشى از جامعه اسلامى هستند و آمدوشد آنان در جامعه امرى طبیعى است وى به گونه اى پیوستگى عرفى بین استثناى صورت و دستها از پوشش و جایز بودن نگاه قائل است و در پایان بحث مى نویسد:
(و با تمام این مباحث نص روشنى وارد نشده است كه مردان را از نگاه كردن به زنان باز دارد بلكه ظاهر برخى روایات بر جایز بودن آن دلالت دارد.)82
پس بنابراین دیدگاه زنان مى توانند در مسائل اجتماعى شركت بجویند و به تلاشهاى اقتصادى و… بپردازند.83
تأیید كننده نظر ایشان سیره رسول خدا(ص) براستثناى صورت و دستهاست:
روایت گران روایت كرده اند : زنى به نام منیعه با روبند خدمت پیامر رسید حضرت به وى خرده گرفت و فرمود:
ییا امة الله! اسفرى فانّ الاسفار من الاسلام وان النقاب من الفجور.84
اى كنیز خدا! روى خویش را باز بگذار; زیرا بازگذاردن روى از اسلام و روى بند از فجور است.
و درروایتى دیگر خطاب به اسماء دختر ابوبكر مى فرماید:
(وقتى كه زن به حد بلوغ رسید باید تمام بدنش را از نامحرمان بپوشاند به جز صورت و دو دست خود را.)85
آیات حجاب
ایشان دربحث پوشش زنان به آیاتى استناد جسته است كه اكنون چگونگى استناد جویى ایشان را فرا دید مى نهیم:(قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلك ازكى لهم ان اللّه خبیر بما یصنعون.)86
به مردان مؤمن بگو دیدگان فروخوابانند و دامنهاى خود حفظ كنند. این براى شما پاكیزه تر است. خدا بدانچه مى كنید آگاه است.
(وقل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ و یحفظن فروجهنّ ولایبدین زینتهُنّ الاّ ما ظَهَر منها وَلْیَضْرِبْن بخُمُرهنّ على جیُوبهنّ ولایبدین زینتهنّ الاّ لبعولتهن او… او الطفل الذین لم یظهروا على عورات النساء ولایضربْن بارجلهنّ لیعلم ما یخفین من زینتهن وتوبوا الى اللّه جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّكم تفلحون.)87
به زنان مؤمن بگو دیدگان خویش را فرو خوابانند و دامنهاى خویش را حفظ كنند و زیور خویش ننمایانند مگر آنچه پیداست. سرپوشهاى خویش بر گریبانها بزنند زیور خویش ننمایانند مگر براى شوهران… یا كودكانى كه از راز زنان آگاه نیستند و پاى به زمین نكوبند كه زیورهاى پنهانشان دانسته شود. اى گروه مؤمنان! همگى به سوى خداوند توبه برید باشد كه رستگار شوید.
شأن نزول: دركتاب كافى از امام باقر(علیه السّلام) در شأن نزول این آیات روایت شده است:
(جوانى از انصار در كوچه هاى مدینه با زنى رو به رو شد [زنان در آن روزها مقنعه را در پشت گوشهاى خود قرار مى دادند به گونه اى كه گردن و مقدارى از سینه ها نمایان بود] و به چهره وى نگریست و پشت سر وى به راه افتاد. ناگهان چهره اش به دیوار خورد و تیزى استخوان یا شیشه اى كه در دیوار بود چهره اش را شكافت. جوان به خود آمد و متوجه شد خون به لباس و سینه اش مى ریزد. با خودگفت: به خدا سوگند خدمت پیامبر مى روم و ماجرا را باز مى گویم. پیش رسول خدا رفت و جریان را به آن حضرت باز گفت. در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیات بالا را فرود آورد.)88
شهید آقا مصطفى پس از نقل شأن نزول آیه هاى بالا به تفسیر و شرح آنها مى پردازد و اندازه پوشش بایسته را براى زن مسلمان بیان مى كند.
وى بر این باور است كه این آیه هاى شریفه درصدد استثناى چهره و دستها نیست بلكه مى خواهند از ظاهر شدن زینتهاى طبیعى شهوت برانگیز زن جلوگیرى كنند. براى روشن شدن آیه هاى شریفه و دیدگاه ایشان كه دیدگاه نو و تفسیر جدیدى درباره ایه است پرسش هایى را طرح مى كنیم آن گاه دیدگاههاى گوناگون را درباره آیه شریفه ارائه مى دهیم.
در پاسخ به پرسش نخست مى توان گفت: آیه در صدد بیان حكم نگاه است و تمام مفسران براین نظرند. ایشان پس از بیان نزول آیه مى نویسد:
(آیه در مورد نگاه است و درباره واجب بودن پوشش از نگاه بیگانه. پس آیه از این جهت اجمال ندارد برابر آنچه بسیارى از ارباب تفسیر گفته اند.)89
اما این كه لازم باشد زن از هرگونه نگاه خود را بپوشاند تردید مى كند و پوشش فى الجمله را مى پذیرد; یعنى پوشش به غیر چهره و دو كف را ضرورى و اجماعى مى داند. بحث در جاهاى استثنایى است كه در كلام فقهاء و یا اخبار ویژه آمده كه باید دیداز آیه قرآن چه استفاه مى شود.90
اما در پاسخ به پرسش دوم كه مؤمنان باید نگاه خود را از چه چیز فرو خوابانند و مؤمنات باید خود را از چه چیز بپوشانند بر این نظرند كه قرآن آن را به فهم عرف واگذارده و در نتیجه باید مسلمان خود را از هر آفت عرفى و خلاف عقلى و حرام شرعى حفظ كند.91
پاسخ كامل به این پرسش و سه پرسش بعدى و روشن شدن عبارت ایشان درحاشیه تحریر بستگى دارد به شرح و ارائه دیدگاههایى كه درباره زینت در آیه شریفه یاد كرده اند:
معناى زینت: زینت را به معناى پیرایه آرایش و زیور دانسته اند و در كتابهاى لغوى زَیْن به خلاف و نقیض شَیْن معنى شده است.
خلیل بن احمد (م:175) مى نویسد:
(الزین: نقیض الشین. زانه الحسن یزینه زیناً وازدانت الارض بُعثبها… والزینة جامع لكلّ ما تیزّین به.)92
زین نقیض و ضد شین است. نیكویى او را آرایش داد. و زمین به واسطه گیاهانش زینت و آرایش یافت. و واژه زینت دربرگیرنده هر چیزى است كه به آن آرایش شود.
احمدبن فارس درمقاییس اللغه مى نویسد:
(زین اصل صحیحى است كه دلالت بر نیكویى و زیبایى چیزى دارد. پس زَین ضد و نقیض شَین است. گفته مى شود: فلان چیز را آرایش دادم. زیبایى زمین به خاطر رویش گیاهان است. و گفته مى شود: زَین در اصل به معناى تاج خروس است.93
در لسان العرب ابن منظور نیز زَین به خلاف شَین معنى شده و زینت هر چیزى را كه آراسته شده باشد در بر مى گیرد.94
بنابراین بیش تر موارد كاربرد زینت در لغت به معناى طبیعى آن است گرچه براى زینتهاى دیگر شاید به كار برده شود.
اما زینتى كه در قرآن آمده به دید گروهى از صاحب نظران كم تر به معناى زینت طبیعى به كار مى رود.)95
در برابر این دیدگاه كسانى بر این باورند كه زینت در قرآن به معناى زینت طبیعى است.96
بى گمان حلى و حلیه در قرآن به معناى زینتهاى مصنوعى به كار رفته است مانند: گوشواره خلخال و…
زینت و آرایش مصنوعى زنان دو گونه است: آن كه جداى از بدن است كه به آن حلیه گفته مى شود و آن كه همراه بدن است مانند: سرمه رنگ مو آرایش صورت و…
اكنون باید دید مفسران و صاحب نظران زینت درقرآن را به چه معنى گرفته اند:
پی نوشتها:
52 . همان مدرك241/.
53 . همان مدرك243/.
54 . سوره (اسراء) آیه 78.
55 . (تفسیرالقرآن الكریم) ج242/2.
56 . (ریاضى المسائل) طباطبائى ج299/2 چاپ سنگى; (جواهر الكلام) محمد حسن نجفى ج130/5 دار احیاء التراث العربى.
57 . سوره (البقره) آیه 24.
58 . (تفسیر القرآن الكریم) ج51/4.
59 . (كتاب الصوم) سید مصطفى خمینى17/ ـ 18 دفتر تبلیغات اسلامى.
60 . سوره (مریم) آیه 26.
61 . سوره (بقره) آیه 183.
62 . (كتاب الصوم)22/ ـ 23.
63 . سوره (بقره) آیه 187.
64 . (اقرب الموارد) شرتونى ج670/1.
65 . (كتاب الصوم)23/.
66 . همان مدرك283/; (تفسیرنورالثقلین) ج172/1.
67 . سوره (بقره)187/.
68 . (كتاب الصوم)23/.
69 . سوره (بقره)185/.
70 . (كتاب الصوم)24/ 26.
71 . سوره (بقره) ایه 185.
72 . (كتاب الصوم)25/.
73 . همان مدرك.
74 . سوره (بقره) آیه 194.
75 . (كتاب الصوم)25/.
76 . سوره (نساء) آیه 92.
77 . سوره (مائده) آیه 89.
78 . سوره (مائده) آیه 95.
79 . سوره (مجادله) آیه 4.
80 . (تحریر الوسیله) امام خمینى ج243/2.
81 . (حاشیه تحریرالوسیله كتاب النكاح29/ دستنوشته.
82 . همان مدرك.
83 . (مسئله حجاب) استاد شهید مطهرى184/ 185 انشارات صدرا.
84 . اسدالغابه ابن اثیر ج272/7 شماره 7296 دارالشعب مصر.
85 . (المفصل فى احكام المرأة والبیت المسلم فى الشریعة الاسلامیة) دكتر عبدالكریم زیدان ج335/3 مؤسسة الرساله بیروت 1415 چاپ دوم.
86 .سوره (نور) آیه 30.
87 . سوره (نور) آیه 31.
88 . (حاشیه تحریر) كتاب النكاح39/ دستنوشته.
89 . همان مدرك25/.
90 . همان مدرك23/.
91 . همان مدرك.
93 . (مقائیس اللغة) احمد بن فارس ج41/3.
94 . (لسان العرب) ابن منظور ج201/13 244 واژه زین و شین.
95 . (تفسیرنمونه) مكارم شیرازى ج439/14 دار الكتب الاسلامیه تهران.
96 . مجله (حوزه) شماره 164/55; شماره 138/42; شماره 159/48 مقاله حجاب شرعى و نقد و پاسخ آن.
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372
/خ
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}